اگر تمرکز ما زیر سوال بردن شخصیت دیگران باشد، آن هم به دلیل عدالت و درستی، مطمئنا در مسیر اشتباهی قرار گرفته ایم که انتهای آن تاریکی و ظلمت است. تفاوت بسیاری میان صداقت و خشم و ظلم وجود دارد.
چیزی که ممکن نیست در هنگام آغاز حرفه بازاریابی جستجو یا کار کردن در زمینه سئو وب سایت ها متوجه شویم، این است که مسیری که انتخاب می کنیم می تواند به سرعت به هویت و شخصیت ما تبدیل شود- و با توجه به این موضوع ذهنیت ما نیز شکل می گیرد. ما نگرش و دیدگاه جهانی و کلی خود را انتخاب می کنیم، و این دیدگاه ها می باشند که با دست های نامرئی خود ما را در مسیر و حرفه خود هدایت می کنند.
این موضوع می تواند حتی روی سلامت روح ما نیز تاثیر بگذارد، زیرا ما به طور مداوم انتظاراتی که دیگران به ما تحمیل می کنند را کنار می زنیم و نمی پذیریم. یا گاهی اوقات این انتظارات را همانند انتظارات خود قبول می کنیم، حتی اگر واقعا چیزی نباشند که می خواهیم. در این جا است که "سندروم تحمیل و اجبار و زورگویی" می تواند وارد میدان شود.
احساس به دام افتادن و گیر کردن در شغل/ مسئولیت/ نقش/شرکت می تواند برای بازاریابان دیجیتالی یا سئوکاران تبدیل به استرس شود. همه ما می خواهیم موفق شویم، یا حداقل می خواهیم شایسته و لایق شناخته شویم. از سال 2016، ایده این که "سئو فنی و تکنیکی، مانند آرایش و میکاپ صورت می باشد" (همان طور که با آرایش و میکاپ هر کسی جذاب می شود، سئو نیز باعث جذاب دیده شدن وب سایت ها می شود)، اشتیاق بسیاری را در این صنعت به وجود آورد، و شاید هم به ما این توانایی را داده باشد که آزادانه درباره ایده های جدید خود بحث کنیم و یا نظرات دیگران را درباره حرفه خود نیز با جان دل پذیرا باشیم.
اگر سندروم تحمیل بسیار قدرتمند باشد، ما نمی توانیم فراتر از قوه خیال و ذهنیت خود پیش برویم. به این ترتیب هم چنان راکد و بی حرکت می مانیم.
سئوکاران باید بیشتر کار کنند تا در میان اطلاعات غلط و نادرست تعادل ایجاد نمایند و انجام این کار موجب می شود تا مردم برای به اشتراک گذاشتن ایده های خود احساس خجالت و شرمساری بی جا نداشته باشند.
اما اگر ماهیت و ذات حرفه ما این است که دیگران را خجالت زده کرده و یا شخصیت شان را بابت رفتارهای گذشته و اعتقادشان، به دلیل رعایت عدالت و تساوی، زیر سوال ببریم، مطمئنا در مسیر اشتباه قرار می گیریم که در نهایت تاریکی و ظلمات است. زمانی که مردم به گونه ای رفتار می کنند که 100 درصد حق با آن ها است، اغلب این تفکر و زورگویی به عنوان سلاح درباره افرادی استفاده می شوند که با آن ها مخالفت می کنند.
ماهیت و ذات حرفه ما بسیار اهمیت دارد، زیرا داستان هایی که تعریف می کنیم، تبدیل به شخصیت واقعی ما می شود. آیا در یک بحث و گفت و گویی می توانید شخصی که سرکشی و زورگویی می کند را تشخیص دهید؟ آیا به طور مثال یک ماهی متوجه آبی که در اطراف او وجود دارد، می شود؟
خجالت و شرمساری یکی از بزرگ ترین موانع برای نوآوری و خلاقیت انسان ها در هر زمینه ای می باشد.
و آخرین نکته این است: هر چقدر این ناامنی را به مخاطبین خود بیشتر انتقال دهید، واقعا چیزی جز نتایج منفی عایدتان نمی شود.
ما حرفه ای هستیم، ما برنده شدیم. این روزها هرکسی کامپیوتری در جیب خود دارد. ما حالا این حق را داریم که با خودمان مهربان تر باشیم.
Soapbox یک ویژگی بخصوص برای بازاریابان در جامعه ما می باشد تا مشاهدات و نظرات خود را درباره حوزه و صنعت ما به اشتراک بگذارند.